سادهترین دلیل آن را میتوان به کاهش ارزش پول ملی و افزایش هزینههای اداره امور مرتبط دانست. به همین تناسب شهرداریها که پرکارترین دستگاه در ارتباط با زندگی روزمره شهروندان هستند نیز باید هر سال بودجه خود را افزایش دهند تا بتوانند همراه با رشد صعودی هزینهها پیش بروند و توان اجرایی خود را حفظ کنند.
نزدیک به یک دهه پیش چنین بود و بودجه کلانشهرها هر سال به میزان قابلتوجهی افزایش پیدا میکرد اما شرایط اقتصادی سالهای اخیر شهرداریها را به کاهش این رشد مجبور کرده است.
هزینههای فراوان باعث انباشته شدن بدهیها شده و پروژههای عمرانی زیادی به شکل نیمهکاره باقی مانده است. مهمترین منبع تامین بودجه در شهرهای بزرگ که درآمد ناشی از صدور پروانه ساختوساز بود، به تبعیت از رکود بازار مسکن از دست رفته است.
شوراهای شهر در شهرهای بزرگ اکنون بهدنبال برنامههای انقباضی هستند، اما نمیتوان بودجههای انقباضی را به معنی کوچکتر شدن سفره شهرداریها دانست. این رویکرد تعیین بودجه، بیشتر «عقلانی» کردن دخل و خرج شهرداریهاست، ولی این روند باید یکی دو دهه قبل و پیش از اینکه «تراکمفروشی» به شهر خسارت وارد کند، انجام میشد.
- منابع بودجه از رقم آن مهمتر است
- محمدحسن ملک مدنی، شهردار پیشین تهران
بهنظرم یکی از منابع درآمد اصلی همه شهرها از محل «فروش شهر» است. عمده درآمد شهرهای بزرگ از همین محل است. منابع پایدار درصد کمی را تشکیل میدهد. نتیجه این رویکرد برای تامین پول، ساخت واحدهای اضافه تجاری و مسکونی و ایجاد بار اضافه روی شهر است.
دورانی که من مانع تراکمفروشی شدم کسانی که منافع خود را از دست دادند، مخالفت میکردند اما بیشتر مشکل ما «حمایت نکردن» بود. نتیجه اینکه شهرداران بعدی این سیاست را دنبال نکردند. این شد که قیمت مسکن تا الان ۳۰ تا ۴۰ برابر شده و برای تامین محل سکونت شهروندان هم هیچ مشکلی حل نشده است؛ تنها بار ترافیک شهر و آلودگی هوا افزایش پیدا کرده و در شهر نه میشود حرکت کرد و نه نفس کشید. علتی نداشت که الهیه، دروس، نیاوران و فرمانیه را از بین ببریم.
محل بلندمرتبهسازی در شهرک غرب و در آتیساز و اکباتان بود نه اینکه همه شهر به تاراج برود. این خیابانها، پارکها و مراکز خدماتی گنجایش این بارگذاری اضافه را نداشت. خیلی عقلایی است که شهر باید آرام و مملو از فضای سبز باشد.
بر اثر فروش شهر، مسکن که کالای مورد نیاز سکنه شهر بود به یک کالای سرمایهگذاری و سوداگری تبدیل شد و باز هم در دسترس قشر جوان و محرومان قرار ندارد. در شهرهای دیگر کشور هم همین اتفاق افتاد و گاهی معضلات امنیتی و اجتماعی درست شد. مثلا در مشهد این رشد نامتوازن نهتنها مسکن کافی تولید نکرد بلکه باعث افزایش حاشیهنشینی شد که کنترل خدمات در شهر را مشکل میکند. تا وقتی که مشتری و متقاضی باشد بعید به نظر میرسد کسی از تراکمفروشی خودداری کند.
از طرف دیگر اگر بخواهیم بودجه شهرداری را با یارانه تامین کنیم منابعمان را از بین میبریم و در نهایت باز هم فشار بر مردم افزایش پیدا میکند. باید به آیتمهایی که منابع درآمدی شهرداری است بیشتر توجه کنیم و ببینیم از چه منابعی تامین میشود. ما نباید به رقم بودجه توجه کنیم، باید ببینیم بودجه از کجا فراهم شده و کجا مصرف میشود.
- باید به سمت اقتصاد دانشبنیان برویم
- کمال اطهاری، پژوهشگر اقتصاد شهری
مهم این است که ببینیم بودجه فعلی کلانشهرها پیرو یک برنامه شایسته برای توسعه شهر است یا خیر؟ اینکه بودجه باید ثابت نگه داشته شود یک اجبار مدیریت شهری است و نمیشود پروژهها را قطع کرد. زیانهای نیمهکارهماندن پروژهها چه از جهت اجتماعی و چه اقتصادی بسیار زیاد است چون بار زیادی به تراکم شهر و آلودگی اضافه میکند. در ۴۰سال اخیر شهرداریها از داشتن یک برنامه محروم بودند. در دهه دوم پس از انقلاب که تراکمفروشی هم آغاز میشود پروژههایی مانند نواب شروع میشود که با نوع دیگری از رانتجویی (بهره ۲۰درصد بدون اجازه بانک مرکزی) همراه شد و این سود بخشهای مولد را زمینگیر کرد. دخالتهای شهرداریها هم اقتصاد شهرها را به بخش نامولد و رانتجویانه اقتصاد کشاند و بعد هم اقتصاد ایران را قفل کرد. رابطه متعارضی بین مستغلات و بخش مولد وجود دارد. کافی است به سود بانکی ۲۰و ۳۰درصد در این دوره نگاه کنید که بر اثر این کار افزایش پیدا کرد درحالیکه هیچ بخش مولد دیگری نمیتوانست با آن رقابت کند. منابع مالی به همین دلیل به بخش مسکن آمد و زمینگیر شد و الان بین ۶۰ تا ۹۰درصد منابع بانکی در بخش مسکن قفل شده است. در مصوبه سال ۶۸ هیأت وزیران اشتباه بزرگی صورت گرفت که گفتند شهرداریها باید خودکفا شوند درحالیکه شهرها باید خودکفا میشدند نه شهرداریها.
شهرداریها هم برای خودکفایی تراکمفروشی را شروع کردند. اقتصاد دانش پایه، هوشمند و جهانی، ۳ اصل طرح جامع تهران است. باید زیرساختهای سخت و نرم فراهم شود و دولت هم اراده لازم را داشته باشد. شهرداریها برای ایجاد درآمد، پاساژ میسازند درحالیکه فضای لازم و ارزان در پهنههای صنعتی سابق، برای ایجاد زیرساختهای اقتصاد دانش در داخل شهر است. باید مراکز خلاق creative hub برای ایدهپردازی جوانان ایجاد شود. اقتصاد دانشبنیان مثل صنعتی شدن است که با هر ایدئولوژی و در هرجا باید انجام شود و گریزی از آن نیست. این بودجههای ثابت کلانشهرها اگر برنامه نداشته باشد محقق نخواهد شد، زیرا برنامه داشتن تضمین موفقیت است نه بودجه بیشتر داشتن. با وجود بودجههای ثابت، شهرداریهایی که برنامههای جامع و صحیح داشته باشند و جناحها آن را مثله نکنند، میتوانند در همین شرایط اقتصادی هم بهکار ادامه دهند.
نظر شما